شعر در مورد لب
شعر در مورد لب,شعر در مورد لب یار,شعر در مورد لب معشوق,شعر درمورد لب یار,شعر در مورد بوسیدن لب یار,شعر در باره لب یار,شعر درباره لب یار,شعر عاشقانه در مورد لب یار,شعر درباره لب معشوق,شعر لب,شعر لب و بوسه,شعر از لب و بوسه,شعر نو لب و بوسه,شعر عاشقانه لب و بوسه,شعر درباره لب و بوسه,شعر لب بوسه,شعر درمورد لب و بوسه,شعر لب و بوسه و آغوش,شعر بوسه و لب یار,شعر طنز لب و بوسه,شعر در وصف لب,شعر در وصف لب یار,شعر در وصف خال لب,شعری در وصف لب یار
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد لب برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
قند آمیخته با گل نه علاج دل ما است
بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند
شعر در مورد لب
جان من بوسه بده عذر میار
دیدن روی تو عید است مرا
شعر در مورد لب یار
دارد لب من تشنگی بوسه بسیار
چون مزرعه خشک که دارد غم باران
شعر در مورد لب معشوق
سه بوسه کز دولبت کردهای
وظیفه من اگر ادا نکنی قرض دار من باشی
شعر درمورد لب یار
بوسه کی گردد از آن لبهای جان پرور جدا؟
کی به افسون میشود شیرینی از شکر جدا؟
شعر در مورد بوسیدن لب یار
چه آیتی تو مگر ساحری که شاه و گدا
هر آنکه دید لبت بوسهای گدائی کرد
شعر در باره لب یار
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم دست چرا گوش به نادان کردم
شعر درباره لب یار
یک بار بوسهای ز لب تو ربودهام
یک بار دیگر آن شکر ستانم آرزو است
شعر عاشقانه در مورد لب یار
مبوس جز لب معشوق و جام میحافظ
که دست زهد فروشان خطااست بوسیدن
شعر درباره لب معشوق
آمدزدرم خنده به لب،بوسه طلب،
مست در دامن پندار من می زده بنشست
شعر لب
خرم آن روز که مستم ز در حجره در آئی
وز لبت بوسه شمارم به شماری که تودانی
شعر لب و بوسه
آرزوی بوسه ازساقی نه حدچون من است
مستم و با ترس میبوسم لب پیمانه را
شعر از لب و بوسه
من بستهام لب طمع امّا نگار من دارد
دهان بوسه فریبی که آه از او
شعر نو لب و بوسه
بوسیدن لب یار ، اوّل ز دست مگذار
کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
شعر عاشقانه لب و بوسه
آنکه بوسید لب نوش تو شکر نچشید و
آنکه خسبید در آغوش تو بیدار نشد
شعر درباره لب و بوسه
یک بوسه از رخت ده و یک بوسه از لبت
تا هر دو را چشیده بگویم کدام به
شعر لب بوسه
این لب بوسه فریبی که ترا داده خدا
ترسم آئینه بدیدن ز تو قانع نشود
شعر درمورد لب و بوسه
از لب شکّرین او بوسه به جان خریدهام
ز انکه حلاوتی بود جنس گران خریده را
شعر لب و بوسه و آغوش
دوش در خواب لب نوش ترا بوسیدم
خواب ما به بود از عالم بیداری ما
شعر بوسه و لب یار
از بهر بوسهای که لبت بر لبم دهد
جان را هزار مرتبه برلب رسانده است
شعر طنز لب و بوسه
صدجان بهای بوسه طلب میکنی
زخلق دیگر کسی مگر لب خندان نداشته است
شعر در وصف لب
لیکن نداد بر لب من بوسه زانکه یافت
در دیدگان خسته من گور عشق خویش
شعر در وصف لب یار
بر لبت چون یکی حباب شوم
بوسم آن را ز شوق و آب شوم
شعر در وصف خال لب
تا بوسهای به من ز لب دلستان رسید
جانم به لب رسید ولب من به جان رسید
شعری در وصف لب یار
به بوسهای ز لبش دل نمیشود سیراب
چگونه تشنه تواند ز گوهر آب گرفت
شعری در مورد لب
در هر سَرت ای عشق، سخن ها به تغزُل
در کوچه و بازار، سخن بر لبِ آب است
شعری در مورد لب یار
به زیرِ بارشِ مهرت، دلم خیسِ تمنا شد
تو از گنجِ درونِ خویش، لبانت را نگیر از من
شعری در مورد لب معشوق
دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد
لبخند از لبهایم برید
منتظر کسی نیستم
از سر خستگی
در این ایستگاه نشستهام!
شعری درمورد لب یار
دستهایم،
چقدر به دست هات می آیند!
به دکمه های پیراهنت!
به قوسِ قَزحِ اندامت!
به این دوستت دارم ها که دانه دانه
روی لبهات میکارم!
شعری در باره لب یار
مرا ادامه بده
تا این جاده به آخر برسد
بگذار مِه روی گیسوان من بنشیند
روی لب های تو
روی خاطرات ما
حتی اگر همین فردا
آلزایمر بگیریم
امروز را زندگی کردیم
ای کاش سفر انتهای جهان بود
تا کسی در من مدام نگران نباشد
که باید برگردیم.
آیا روزی دوباره به امروز باز خواهیم گشت؟
چرا همیشه تو را باور می کنم
وقتی هنوز
دروغ های دیروزت را از یاد نبرده ام!
شعری درباره لب یار
تا بر لب تو زمزمه ی عاشقانه هاست
با من هوای غرق شدن در ترانه هاست
شعری عاشقانه در مورد لب یار
به انگشت هایت بگو
لب های مرا ببوسند ..
به انگشت هایت بگو
راه بیفتند روی صورتم
توی موهام ..
شعری درباره لب معشوق
لب هایت که باز می شوند
شکوفه های سیب پخش می شوند در هوا..
عطر نفس هایت را دوست دارم
ای تعبیر قشنگ تمام رویاها..
شعر برای لب
بخند محبوبم
دنیا گاه
به شکل تمشک بزرگی ست
که هر کس
سهمی از سرخی آن خواهد داشت!
گنجشک ها
دست های عابران
لب های تو
و جای زخم های من…
شعر برای لب و بوسه
تو را خواستن
چشم می خواهد، دارم
لب می خواهد، دارم
دست می خواهد، دارم
پا هم می خواهد، که دارم!
تو را خواستن
بوسیدن می خواهد، بلدم!
آغوش گرفتن می خواهد، بلدم!
عاشقی هم می خواهد، که بلدم!
شعری از لب و بوسه
تو که نمی دانی؛
از آن دهان
با آن لب ها
هر چه بگویی زیباست
هر چه بگویی شنیدنی ست
حتی در سکوت!
شعری نو لب و بوسه
احساسم به تو را چه بنامم؟
دوست داشتن؟
عشق؟
نیاز؟
یا…
نمیدانم!
نمیدانم!
وقتی مجال معنا نمی دهد عطر تنت،
با چشمهایت به لبهام بیاموز کلمات را!
بگو حسی که دارم نامش چیست؟
شعری عاشقانه لب و بوسه
چطور آن همه شب بین موهایت جا دادی؟
چگونه یک سبد بهار در چشم هایت کاشتی؟
چطور این همه عشق روی لبهایت جا شد؟
شعری درباره لب و بوسه
خنده هایت به بهار و لب تو شاخ نبات
در کنارت چه بعید است، کسی پیر شود
شعری لب بوسه
عاشقم من عطش جان تو را می خواهم
بوسه از آن لب و دندان تو را می خواهم
شعری درمورد لب و بوسه
لب های هر دو مان
شبیه به ماهی ست
بیا تُنگ صورتمان را یکی کنیم
با هم که باشند، دور هم می گردند
سرشان به شیشه ی تنهایی نمی خورد
شعری لب و بوسه و آغوش
ای لبانـــم بــــوسه گاه بوسهات،
خیــره چشمانــم به راه بوسهات…!
شعری بوسه و لب یار
در قایق سرگشتهی این ماه هلالی
من هستم و یاد تو و دریای خیالی
این گوشه همان گوشه و این میز همان میز
جای لب تو مانده بر این ساغر خالی.
شعری طنز لب و بوسه
اینکه این روزها
چشم هایت نمی خندند
لب هایت مرا نمی بینند
و دست هایت
در من قدم نمی زنند
یعنی رفته ای…
شعری در وصف لب
همه چیز را که نمی شود نوشت…!
بعضی “دوستت دارم” ها
فقط لب مرا می خواهد و
گوش تو را
که بی فاصله بگویم:
“دوستت دارم”.
شعری در وصف لب یار
از همه خودم
لبهایم را بیشتر دوست دارم
چقدر نام تو
رنگ می دهد به لب هایم …
شعری در وصف خال لب
دانا لب تو ، اگر ببوسد
فتوی ندهد که می حرام است
شعر عاشقانه برای لب و بوسه
لب تو
بوسه ی مرا می شناسد
مثل لب حوا
که بوسه ی آدم را
با این تفاوت که
برای حوا
آدم دیگری نبود
و برای تو
آدم های دیگر بسیارند
شعر برای لب بوسه
ای جان من به یاد لبت تشنه بر شراب
هر دم بجام لعل لبت تشنهتر شراب
شعر برای لب و بوسه
لب هایت را
بیشتر از تمامی کتاب هایم
دوست می دارم
چرا که با لبان تو
بیش از آنکه باید بدانم ، می دانم
شعر برای لب و بوسه و آغوش
لب هایت را
بیشتر از تمامی گل ها
دوست می دارم
چرا که لب هایت
لطیف تر و شکننده تر از تمامی آن هاست
شعر برای بوسه و لب یار
لب هایت را
بیش از تمامی کلمات
دوست می دارم
چرا که با لب های تو
دیگر نیازی به کلمه ها نخواهم داشت
شعر طنز برای لب و بوسه
می بینم چشمانت را ، لبانت را ، بازوانت را
و تنت را
اما تو کجایی ؟
شعر برای وصف لب
خرم دل آن کس که به رخسار تو دیده ست
یا زان لب شیرین سخن تلخ شنیده ست