شعر در مورد اسم آزاده
شعر در وصف اسم آزاده,شعر در مورد اسم آزاده,شعر درباره اسم آزاده,شعر درمورد اسم آزاده,شعر درباره ی اسم آزاده,شعر برای اسم آزاده,شعری در وصف اسم آزاده,شعری در مورد اسم آزاده,شعری درباره اسم آزاده,شعری درمورد اسم آزاده,شعری درباره ی اسم آزاده,شعری برای اسم آزاده
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم آزاده برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
می آرد شرف مردی پدید
آزاده نژاد از درم خرید
شعر در وصف اسم آزاده
سر آزاده تاج زرنگارست
دل آسوده تخت پادشاهی است
شعر در مورد اسم آزاده
آزاده نخوانند گرفتارهوا را
گرصاحب صددل چو صنوبر شده باشد
شعر درباره اسم آزاده
زشت بود بودن آزاده را
بنده طوغان و عیال ینال
شعر درمورد اسم آزاده
بشکست و بکند سرو آزاده
بنشاند به جای او سپیداری
شعر درباره ی اسم آزاده
دست کوته کن چو خواجو از جهان آزاده وار
سرو تا کوتاه دستی پیشه کرد آزاده است
شعر برای اسم آزاده
ای خرد مست لعل چون می تو
ما ز آزاده ابروی خوی تو
شعری در وصف اسم آزاده
به پستی نیز معراجیست گر آزاده ئی (بیدل)
صدای آب شو ساز ترقی کن تنزل را
شعری در مورد اسم آزاده
خموشی غیر افسردن چه گل ریزد بدامانت
اگر آزاده ئی با ناله کن پیوند اعضا را
شعری درباره اسم آزاده
ز اوج اعتبار آزاده ام گرد ره فقرم
نباشد دامن کوتاه من مغرور چیدنها
شعری درمورد اسم آزاده
حوادث عین آسایش بود آزاده مشرب را
که چین موج دارد از شکست خویش جوهرها
شعری درباره ی اسم آزاده
قید هستی نیست مانع خاطر آزاده را
در دل مینا برون گردیست رنگ باده را
شعری برای اسم آزاده
نیست سرو از بی بری ممنون احسان بهار
بار منت خم نسازد گردن آزاده را
شعر در وصف اسم آزاده
نیست ممکن رنگ را با بوی گل آمیختن
کم رسد گرد کدورت دامن آزاده را
شعر در مورد اسم آزاده
(بیدل) از درد سر پست و بلند آزاده ایم
وضع همواری جبین ما زصندل ریخته است
شعر درباره اسم آزاده
قطره آبی که داری خون کن و گوهر مبند
تهمت آرام داغ طینت آزاده است
شعر درمورد اسم آزاده
خام طبعان از افشار رنج دهر آزاده اند
پختگی انگور را زندانی خم کرده است
شعر درباره ی اسم آزاده
خار راه اهل بینش جلوه اسباب نیست
از کمند الفت مژگان نگه آزاده است
شعر برای اسم آزاده
الفت آرام چون سد ره آزاده است
پای خواب آلوده دامان صحرا جاده است
شعری در وصف اسم آزاده
هر که دیدیم از تعلق در طلسم سنگ بود
یکشرر آزاده ئی از خود جدائی برنخاست
شعری در مورد اسم آزاده
شبنم بنیم چشم زدن جوهر هواست
آزاده بیدلی که همان اشک آه اوست
شعری درباره اسم آزاده
رنگ حال سرو قمری بین که در گلزار دهر
خاکساران زیر طوق و سرکشان آزاده اند
شعری درمورد اسم آزاده
آزاده است نور دل ازاقتباس غیر
قطع نظر زمنت خورشید و مه کنید
شعری درباره ی اسم آزاده
جای رحم است گر آزاده مقید گردد
آب در کسوت آئینه چها می بیند
شعری برای اسم آزاده
ازشکست ساغر مینا صدا آزاده است
در لباست نیست رنگی تا دهد تغییر جنگ
شعر در وصف اسم آزاده
(بیدل) به بندنی گرهی نیست ناله را
آزاده ایم اگر همه در چاه رفته ایم
شعر در مورد اسم آزاده
فکر تعلق جسدم نیست چون نفس
عمریست خدمت دل آزاده میکنم
شعر درباره اسم آزاده
پوشیده دار جوهر آزاده مشربی
خود را هم از گذشتگی خود خبر مکن
شعر درمورد اسم آزاده
از زبان سوسن آزاده ام آمد به گوش
کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است
شعر درباره ی اسم آزاده
به بندگی قدش سرو معترف گشتی
گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
شعر برای اسم آزاده
صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام
چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی
شعری در وصف اسم آزاده
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
شعری در وصف اسم آزاده
آن لعل در آبگینه ساده بیار
و آن محرم و مونس هر آزاده بیار
شعری در وصف اسم آزاده
زبان سوسن آزاد بین که هست دراز
ولیک برخی آزاده ئی که خاموشست
شعری درباره اسم آزاده
بر سرو سوسن از چه زبان می کند دراز
آزاده راز طعن زبان آوران چه غم
شعری درمورد اسم آزاده
چهار چیز مر آزاده را زغم بخرد:
تن درست و خوی نیک و نام نیک وخرد
شعری درباره ی اسم آزاده
گفت: هنگامی یکی شهزاده بود
گوهری و پر هنر آزاده بود
شعری برای اسم آزاده
ای سرو پای بسته، بآزادگی مناز
آزاده من، که از همه عالم بریده ام
شعر در وصف اسم آزاده
نیست در خاطر مرا اندیشه از گردون، رهی
رهرو آزاده را، پروای رهزن نیست نیست
شعر در مورد اسم آزاده
چو مفلسی که به دنبال کیمیا گردد
جهان بگشتم و آزاده ای نگشت پدید
شعر درباره اسم آزاده
بر خاطر آزاده، غباری ز کسم نیست
سرو چمنم، شکوه ای از خار و خسم نیست
شعر درمورد اسم آزاده
در آتش از دل آزاده ام، ولی غم نیست
پسند خاطر آزادگان، پسند من است
شعر درباره ی اسم آزاده
گنجینه ای ز معتمدالدوله مانده باز
گنج پدر به زاده آزاده میرسد
شعر برای اسم آزاده
آزاده خوی بودی و آزاد زیستی
جان باختی که برفکنی رسم بندگی
شعری در وصف اسم آزاده
یا رب چون من افتاده ای کو؟
افتاده آزاده ای کو؟
شعری درباره اسم آزاده
در سر ندارم هوسی، چشمی ندارم به کسی،
آزاده ام من
شعری درمورد اسم آزاده
دیدی این روزگار سفله نواز
چون گرفت از تو جان آزاده
شعری درباره ی اسم آزاده
کسی کند تن آزاده را به بند اسیر؟
کسی کند دل آسوده را به فکر فگار
شعری برای اسم آزاده
گر سفله به مال و جاه از آزاده بهست
سگ نیز به صید از آدمیزاده بهست
شعر در وصف اسم آزاده
هیچ دانی از چه باشد قیمت آزاده مرد
بر سر خوان خسیسان دست کوته کردنست
شعر در مورد اسم آزاده
ای دریغا آن پریرو از نهیب چشم بد
سوسن آزاده را در زیر سیسنبر کند
شعر درباره اسم آزاده
از سر لطف و ظریفی خوش بزی
همچو سوسن تازه یی آزاده وار
شعر درمورد اسم آزاده
گر بد کنند با ما ما نیکویی کنیم
زیرا که پاک نسبت و آزاده زاده ایم
شعر درباره ی اسم آزاده
اندر حضر نباشد آزاده را خطر
وندر حجر نباشد یاقوت را بها
شعر برای اسم آزاده
در چنین حالی چنین آزاد مردی کرد او
می ندیدم در جهان پیری ازو آزاده تر
شعری در وصف اسم آزاده
نی که سالی صدهزار آزاده گردد منقطع
هم دریغی نیست گر ما نیز چون ایشان شویم
شعری در مورد اسم آزاده
شاید ار دیده آزاده گهر بار شود
چون شدستند همه بی گهران با گهران
شعری درباره اسم آزاده
آزادگان به عشق خیانت نمی کنند
او را خصال مردم آزاده خو نبود
شعری درمورد اسم آزاده
شهریارا سر آزاده نه سربار تن است
چه ضرورت که دم از سر مگوئی بزنیم
شعری درباره ی اسم آزاده
بگسل از طول امل سر رشته پیوند دل
گردن آزاده در قید رسن باشد چرا
شعری برای اسم آزاده
بار منت بر نمی تابد دل آزاده ام
دل سیه می گردد از پرداز روشنگر مرا
شعر در وصف اسم آزاده
بر دل آزاده من فکر مهمان بار نیست
از دل خود روزی آماده است مهمان مرا
شعر در مورد اسم آزاده
نیست احسان، بنده کردن مردم آزاده را
بخل منعم می کند بیش از کرم ممنون مرا
شعر درباره اسم آزاده
سرد مهری نوبهار مردم آزاده است
در خزان سرسبزی افلاک باشد سرو را
شعر درمورد اسم آزاده
این سخن را سرو می گوید به آواز بلند
جامه از پیکر بروید مردم آزاده را
شعر درباره ی اسم آزاده
دل شود شاد از شکست آرزو آزاده را
این سبو از خود برآرد در شکستن باده را
شعر برای اسم آزاده
تا به روی پرده سوز یار چشم افکنده است
نیست پروای دو عالم صائب آزاده را
شعری در وصف اسم آزاده
چون تویی هرگز نبیند عالم فرزانه بین
چون تویی هرگز نزاید گنبد آزاده زای
شعری در مورد اسم آزاده
ضربت گردون دون آزادگان را خسته کرد
کو دل آزاده ای کز تیغ او مجروح نیست
شعری درباره اسم آزاده
کوه غم بر خاطر آزاده ما بار نیست
خنده رو چون کبک در دامان کهساریم ما