شعر در مورد بی خوابی
شعر در مورد بی خوابی,شعری در مورد بی خوابی,شعر در مورد بی خوابی,شعری درباره بی خوابی,شعر عاشقانه در مورد بی خوابی,شعر زیبا در مورد بی خوابی,شعر نو در مورد بی خوابی,شعر کوتاه در مورد بی خوابی,شعر در باره ی بی خوابی,یک شعر درمورد بی خوابی,شعر درباره بی خوابی,شعر درباره ی بی خوابی,شعر کوتاه درباره ی بی خوابی,شعر در وصف بی خوابی,شعری در وصف بی خوابی,شعر بی خوابی,شعر بی خوابی شبانه,شعر بی خوابی شب,شعر بی خوابی مجید یحیایی,شعر بی خوابی عاشقانه,شعر بی خوابی های شبانه,شعر بی خوابی,شعر درباره بی خوابی,شعر برای بی خوابی,شعر درمورد بی خوابی,شعر شبهای بی خوابی,شعر شب و بی خوابی,بی خوابی در شب شعر,آهنگ بی خوابی مجید یحیایی,دانلود آهنگ بی خوابی مجید یحیایی,متن آهنگ بی خوابی مجید یحیایی,آهنگ بی خوابی از مجید یحیایی,دانلود آهنگ بی خوابی مجید یحیایی 320,آکورد آهنگ بی خوابی مجید یحیایی,آهنگ بی خوابی از مجید یحیایی,دانلود آهنگ بی خوابی مجید یحیایی,آهنگ پیشواز بی خوابی مجید یحیایی,شعر عاشقانه درمورد بی خوابی,شعر در مورد بی خوابی,شعری بی خوابی,شعر درباره بی خوابی,شعری درباره بی خوابی,شعری در مورد بی خوابی,شعر درباره ی بی خوابی,شعر عاشقانه در مورد بی خوابی,شعر زیبا در مورد بی خوابی,شعر نو در مورد بی خوابی,شعر کوتاه در مورد بی خوابی,شعر کوتاه درباره ی بی خوابی,شعر نو بی خوابی,شعر های بی خوابی,شعر در مورد بی خوابی,یک شعر درمورد بی خوابی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد بی خوابی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بی خوابی و عاشقیست کارم
سگ بهر وفا و پاسبانیست
شعر در مورد بی خوابی
هرک او بی خوابی بسیار برد
چون به حضرت شد دل بیداربرد
شعری در مورد بی خوابی
گر بخفتی یک دم آن بی خواب و خور
عشق دیدیش آن زمان خوابی دگر
شعر در مورد بی خوابی
جز آب دگر آبی از نادره دولابی
بی شبهه و بی خوابی او قوت جگر سازد
شعری درباره بی خوابی
بگذشت از نهایت بی خوابی من، آری
دشوار صبح باشد شبهای بیکران را
شعر عاشقانه در مورد بی خوابی
مخسپ امشب که از بی خوابی خویش
بگویم پیش تو افسانه ای چند
شعر زیبا در مورد بی خوابی
از آرزوی خیال تو روز دراز
در بند شبم با دل پر درد و نیاز
وز بی خوابی همه شب ای شمع طراز
می گویم کی بود که روز آید باز
شعر نو در مورد بی خوابی
از عشق تو درجهان سمر خواهم شد
وز دست غمت زیر و زبر خواهم شد
وانگه زپس هزار شب بی خوابی
گریان گریان به خواب درخواهم شد
شعر کوتاه در مورد بی خوابی
نبست در بیداری موهوم ما بی حاصلان
آنقدر خوابی که کس زحمت دهد تعبیر را
شعر در باره ی بی خوابی
ز بی خوابی شکایت کرد بیمار
که شد نزدیک، رنج شب نخفتن
یک شعر درمورد بی خوابی
به خوابی آرزومندم ولیکن
سر بی دوست چون باشد به بالین
شعر درباره بی خوابی
بی خوابی شب جان مرا گر چه بکاست
جر بیداری ز روی انصاف خطاست باشد
که خیال او شبی رنجه شود
عذر قدمش به سالها نتوان خواست
شعر درباره ی بی خوابی
شبها ز فراق تو دلم پر خونست
وز بی خوابی دو دیده بر گردونست
چون روز آید زبان حالم گوید
کای بر در بامداد حالست چونست
شعر کوتاه درباره ی بی خوابی
نزد بیدار دلان روز وصالست آخر
در شب هجر تو بی خوابی ما را تعبیر
شعر در وصف بی خوابی
دولت بیدار اگر یک چند بی خوابی کشید
کرد در ایام بخت ما قضای خوابها
شعری در وصف بی خوابی
می توان دولت بیدار به بی خوابی یافت
تو همین در دل شب دیده بیدار طلب
شعر بی خوابی
زقید جسم جانهای عزیز آسان برون آید
به خوابی یوسف بی جرم از زندان برون آید
شعر بی خوابی شبانه
بی نیازست ز افسون خوشامد دولت
این نه خوابی است که محتاج به افسانه شود
شعر بی خوابی شب
امشب به جمال او پرورده شود دیده
ای چشم ز بی خوابی تا غم نخوری امشب
شعر بی خوابی مجید یحیایی
آید سوی بی خوابی خواهد ز درش آبی
آب چه که می خواهد تا درفکند ناری
شعر بی خوابی عاشقانه
حال بی خوابی چشم من، چه می داند کسی؟
کو چو اختر هر شبی تا صبحدم بیدار نیست
شعر بی خوابی های شبانه
ز بی خوابی همی خوانم به عمدا این غزل هردم
«همه شب مردمان در خواب و من بیدار چون باشم »
شعر بی خوابی
زهی بی خوابی شیرین بهیتر از گل و نسرین
فزون از شهد و از شکر به شیرینی خوش خواری
شعر درباره بی خوابی
اگر نه با لب و چشمش فتاد کار تو ای دل
پس از برای چه آخر همیشه بی خور و خوابی
شعر برای بی خوابی
هستی چه باشد؟ آشفته خوابی
نفش فریبی، موج سرابی
شعر درمورد بی خوابی
روزگار وصال چون بگذشت
گویی آن روزگار خوابی بود
شعر شبهای بی خوابی
اگر آن جادوی خونخواره نرگس در فسون آرد
با آسوده را کز دست بیخوابی زبون آرد
شعر شب و بی خوابی
خواب اجلم گیرد از غایت بیخوابی
گر مونس من هر شب افسانه تو نبود
بی خوابی در شب شعر
یاران که در فسانه راحت کنند خواب
بیخوابی مرا همه افسانه ساخته
آهنگ بی خوابی مجید یحیایی
بیخوابی که زحمت پهلوی کس مباد
برخاسته است از صف مژگان بوریا
دانلود آهنگ بی خوابی مجید یحیایی
چشم من از درد بیخوابی درین وادی گداخت
سایه خاری نشد پیدا که مژگانی کند
متن آهنگ بی خوابی مجید یحیایی
در بارگاه یأس ادب اختراع ماست
بیخوابی و بسایه دیوار زیستن
آهنگ بی خوابی از مجید یحیایی
بیخوابی فسانه طوبی که میکشد
مائیم وسایه مژه های بلند او
دانلود آهنگ بی خوابی مجید یحیایی 320
اشک سیمینم بدامن بود، بی سیمین تنی
چشم بیخوابی، ز چشم نیم خوابی داشتم
آکورد آهنگ بی خوابی مجید یحیایی
تو مست شراب و خواب و ما را
بیخوابی کشت در تیاقت
آهنگ بی خوابی از مجید یحیایی
بیخوابی که چشم تو ترسیده است ازو
سود حقیقی تو همان از سفر بس است
دانلود آهنگ بی خوابی مجید یحیایی
آن کس که ببست خواب ما را بستم
یارب تو ببند خواب او را به کرم
تا باز چشد مرارت بی خوابی
و اندیشه کند به عقل ارجم ترحم
آهنگ پیشواز بی خوابی مجید یحیایی
گر چه با یادش ، همه شب
تا سحر گاهان نیلی فام ، بیدارم
گاهگاهی نیز ، وقتی چشم بر هم می گذارم
آنچنان روشن که من در خواب
دم به دم با خویش می گویم که : بیداری ست
شعر عاشقانه درمورد بی خوابی
شب هجران و تنهایی و بی مــِـی مانده بیدار
خدا را شکر چون خاطر به جای دیگری دارم
شعر در مورد بی خوابی
هر شب از افغان من بیدار خلق اما چه سود
آنکه باید بشنود افغان من بیدار نیست
شعری بی خوابی
شب ها بیدار می مانم با فکر تو
حیف است خوابیدن
وقتی زندگی بی رحمانه کوتاه است
شعر درباره بی خوابی
خواب
من را نمی برد
تو را
میآورد
شعری درباره بی خوابی
اگر تو نبودی
این کوچه
با کدام بهانه بیدار میشد
و این شب
با کدام قصه میخوابید؟
شعری در مورد بی خوابی
اگر قرار باشد
قبل از مردنِ تو بمیرم
وقتی که از مرگ
بیدار شوی
خودت را در آغوش من
میبینی
و من تو را میبوسم
و گریه میکنم
شعر درباره ی بی خوابی
من رویا دارم
رویای من بوسه ای ست
وقت خواب
شعر عاشقانه در مورد بی خوابی
ازخواب می ترسم
ازبیداری ام بیزارم
بین خواب وبیداری ام حیرانم
شعر زیبا در مورد بی خوابی
با شبی که در چشمهایت در گذر است
مرا به خوابی دیگر گونه بیداری بخش
چرا که من حقیقت هستی را
در حضور تو جسته ام
شعر نو در مورد بی خوابی
بیدار شو
تا از پی ات روان شوم
تنم بی تاب تعقیب توست
شعر کوتاه در مورد بی خوابی
روز مثل همیشه
در پنجره به تاریکی گرایید
و شب شد
به نور چراغ
در شیشه خیره شدم
و در اعماق
تنهایی را دیدم
شعر کوتاه درباره ی بی خوابی
اکنون کجایی ای خود دیگر من ؟
آیا در این سکوت شب بیداری ؟
شعر نو بی خوابی
تمام ترسم از این است
که یک شب
بخواهی که به خوابم بیایی و من
همچنان به یادت
بیدار نشسته باشم
شعر های بی خوابی
در این خانه
همه چیز دست نخورده مانده
جز سرفه هایم که شدید تر شده
و همسایه های متعهد
که شب بیداری مردی عزب را تاب نمی آورند
شعر در مورد بی خوابی
نیمه شبها زنگ بزن!
چیزی بپرس،
حرفی بزن
کاری کن که من به دنیا
جواب پس دهم …!
کاری کن به گریه بیفتم!
که گریه، شفای دل است …
کمی رعایت نکن!
نیمه شبها شماره بگیر،
مرا بیدار کن،
جهان را بیدار کن …!
یک شعر درمورد بی خوابی
بیدار شو!
من تمام شب را
با لالایی عشق تو
بیدار مانده ام
بیدار شو!
شعر در مورد بی خوابی
عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز
خواب میگیرد و شهری ز غمت بیدارند
شعری در مورد بی خوابی
خواب دیدم که سر زلف تو در دستم بود
بوی عطری به مشامم زد و بیدار شدم
شعر در مورد بی خوابی
در بیداری خواب دیدم
آمده ای
می خندی
مهربانی ات نور می پاشد
به دل تاریک و خسته ی من …
شعری درباره بی خوابی
به اعتبار همین شب ها زنده ام
وقتی تاریکی شان از حد می گذرد
تا بالاتر از سیاهی رنگی نباشد
و باز تنهایی بیاید
تکلیفِ شب هایم را روشن کند
شعر عاشقانه در مورد بی خوابی
تا که بیدارش کند کی؟بخت من اکنون که خوابست
سر به بالین شبی تاریک و طولانی نهاده
شعر زیبا در مورد بی خوابی
چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام
که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم
شعر نو در مورد بی خوابی
هر بار به هر حادثه قلبم که شکست
گفتم شوم از خوابِ تو بیدار،نشد
شعر کوتاه در مورد بی خوابی
با عکسهای دیگری تا صبح صحبت می کنم
با آن اتاق خویش را بیهوده تزیین می کنم
شعر در باره ی بی خوابی
تمام روز ، اگر بی تفاوتم ؛ اما
شبم قرین شکنجه ، دچار بیداری است
یک شعر درمورد بی خوابی
پیدا شو ای مرحم بر زخم پنهانم
تا صبح دیدارت بیدار میمانم
شعر درباره بی خوابی
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار
آیینه به دست آمده ام بر سر بازار
شعر درباره ی بی خوابی
خواب و بیداری … خدایا بازهم در می زند
نامه هایم از سفر می آید و من نیستم
شعر کوتاه درباره ی بی خوابی
صبح از بالین اگر سر بر ندارد بهتر است
عاشقی که در شب دیدار خوابش می برد
شعر در وصف بی خوابی
می شمارد لحظه ها را ؛ گاه اما جای او
ساعت دیواری از تکرار خوابش می برد
شعری در وصف بی خوابی
در میان بسترش تا صبح می پیچد به خویش
عاقبت از خستگی ناچار خوابش می برد
شعر بی خوابی
آیا تو هم با چشم باز و خیس از اشک
خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟
شعر بی خوابی شبانه
نیمه شب بود و غمی تازه نفس
ره خوابم زد و ماندم بیدار
ریخت از پرتو لرزنده ی شمع
سایه ی دسته گلی بر دیوار…
شعر بی خوابی شب
گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم
به -غزل گریه- ی هر روز..به شب بیداری
شعر بی خوابی مجید یحیایی
خسته ام بعد تو از این همه شب بیداری
دم به دم یاد تو و درد و غم و بیداری