شعر در مورد کسوف
شعر در مورد
کسوف،شعر در مورد خسوف،شعر درباره کسوف،شعر درباره خسوف،شعر کسوف،شعر در
مورد کسوف،شعر درباره کسوف،شعر در مورد خسوف،شعر درباره خسوف،شعر در وصف
کسوف،شعر کسوف از سعدی،شعر کسوف از مولوی،شعر کسوف از سعدی،شعر کسوف از
دیوان انوری،شعر کسوف از دیوان دهلوی،شعر کسوف از دیوان شمس،شعر کسوف از
دیوان خاقانی،شعر کسوف از دیوان سنایی،شعر کسوف از دیوان صائب،شعر کسوف از
دیوان عطار،شعر کسوف از دیوان قاآنی،شعر کسوف از دیوان محتشم کاشانی،شعر
کسوف از مثنوی معنوی،شعر کسوف از دیوان ناصر خسرو،شعر کسوف از هفت پیکر
نظامی،شعر کسوف از مخزن السرار نظامی،شعر کسوف از دیوان وحشی بافقی،شعر
کسوف از هفت اورنگ جامی،شعر کسوف از دیوان عرفی شیرازی،شعر کسوف از سفرنامه
ناصر خسرو،شعری درباره کسوف،شعر در مورد کسوف ماه،شعری زیبا در مورد
کسوف،دانلود شعر در مورد کسوف،شعر کسوف از سلمان هراتی،شعر کسوف سجاد
شاکری،شعر درباره کسوف از سعدی،شعر درباره کسوف،شعر درباه کسوف از
مثنوی،شعر درباره کسوف از عطار،شعر درباره کسوف از بافقی،شعر در مورد کسوف
از انوری،شعر در مورد کسوف از دهلوی،شعر در مورد کسوف از شمش،شعر در مورد
کسوف از خاقانی،شعر در مورد کسوف از صائب،شعر در موردکسوف از کاشانی،شعر در
مورد کسوف و ماه گرفتگی،شعر نو کسوف,شعر نو در وصف کسوف،شعر نو در مورد
کسوف
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد کسوف برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
شعر در مورد کسوف
شعر در مورد خسوف
کسوف، عزّت خورشید را نمیکاهد / خسوف رخ بدهد هم، قمر نخواهد مرد!
شعر درباره کسوف
آنی که بری کسوف از شمس / آن شمس نهای که در کسوفی
در آحادیم ای مهندس / تو ساکن خانه الوفی
شعر درباره خسوف
آن دم که کسوف شده بود
آفتابگردان ها …
چه خندان ومضطرب
به تو خیره شده بود ند
شعر کسوف
چگونه می گویند:
رنگین کمان هدیه به چشمانیست که تا پایان باران را همراهی می کنند؟
.
.
.
من
تنها کسی بودم که باران ِ چشمهایم را همراه بودم اما
.
.
.
رنگین کمانی نیست!!!
.
.
.
شاید نکته در وجود ِآفتاب ِ چشمان ِ توست کهکسوف کرده اند.
شعر در مورد کسوف
شعر درباره کسوف
بگیر مرا از کسوف چشمهایت در آن لحظه که
صید می کنی شاه ماهی شعرت را از رود افکار شاعری که من نمی شناسمش
-تا هدر نروم-
و تو گویا قصد نداری دیگرعوض کنی آب تنگ ماهی قرمز کوچک شعر مرا
آری چشمهایت در نیم کره مغز من کسوف خواهد کرد
شعر در مورد خسوف
شعر در وصف کسوف
آنکه دل برد و در پس پرده کینه نهان کرد
چه داند که خورشید خاموش نتوان کرد
همچون کسوف
آرزوها به سیاهی رفت
امید به زندگی رنگ باخت…
شعر کسوف از سعدی
در کسوف خاطراتم
چه باک از سکوت
و تیرگی
که آهنگ آهنگ توست
و بی گناه کودکی درون من
که تو راندیش
و رماندیش
ومن
که دوباره مرد می شوم
شعر کسوف از مولوی
شعر کسوف از دیوان انوری
شعر کسوف از دیوان دهلوی
وقتی خورشید هست
ماه زیبا نیست
درختان سرزمین ما
با کاسه های برگ
گدایی می کنند نور خورشید را
و ناگاه ماه می رباید آن همه نور را
خورشید ، ماه ، زمین در یک خط نمی گنجد
و اگر گنجید
می شود کسوف
شعر کسوف از دیوان شمس
ارمغانش سایه
لطفش خواب
و سرانجامش مرگ
در هجوم سایه ها
سپری باید ساخت
خواب را به خواب باید برد
مرگ را به گور باید کشاند
و ماه را با سنگ باید زد
در کسوف نفس گیر عشق به هوای تو باید زیست
در کسوف عشق
نماز آیات باید خواند
یا نماز حاجات؟
شعر کسوف از دیوان خاقانی
شعر کسوف از دیوان سنایی
شعر کسوف از دیوان صائب
شکاف میان وصال هامان،
کنایه از گذار روزگاران است!
کنایه از تکرار!
کنایه از عادت!
کنایه از کاهش کیمیای عشق، در اصطکاک زندگی و روزمرگی!
و در یک کلام: “کسوف روشنی!”
شعر کسوف از دیوان عطار
میان سخت کولاکیِ زمستانیت
و آه من
کسوف خوف باریست
رد پایم بر برف
و رد پایت آنطرف تر
-درست یک قدم آنطرف تر-
خطی موازی را می کند ترسیم
میان من و تو
ماهی ست خاموش و مغرور
شعر کسوف از دیوان قاآنی
شعر کسوف از دیوان محتشم کاشانی
میان رد انگشتانت
– که میگوید دوستم می داری –
و آه من
– که می گوید دوستت می دارم –
کسوف خوف باریست
شعر کسوف از مثنوی معنوی
شعر کسوف از دیوان ناصر خسرو
شعر کسوف از هفت پیکر نظامی
همه جا سرد وسکوت است
وخورشید کسوف
کافران پرده زده بر رخ نور
وتمامی زن ومرد از ایل
طبل ونقاره زنان
ایستاده است جماعت به نماز
وهزاران سال است
همه در ذکر وقنوت است زمین
منتظر مانده نماز این گره را بگشاید
به ستایش
به نماز
روزنی باز نشد
نه
جوان می خواهد
سیصد وسیزده تن
سیصد وسیزده مهتاب
که سرشار زخورشید شوند
بشکافند سحر
جمعه به روییدن ماه
به تماشای سحر برخیزند
صبح را بگشایند
وعدالت آغاز
شعر کسوف از مخزن السرار نظامی
شعر کسوف از هفت اورنگ جامی
سرد است روابط جهان فکری کن
قهرند زمین و آسمان فکری کن
آن دختر بکر حوروش هرزه شده
افتاده میان این و آن فکری کن
دین را سر نیزه ریا می بینم
ای مالک اشتر زمان فکری کن
در چهره زاهدان دگر نوری نیست
ایمان شده راه کسب نان فکری کن
چندی است که ساجد خلایق شده ایم
ای قبله نمای انس و جان فکری کن
حجاج همه راهی ترکستان اند
از بهر نجات کاروان فکری کن
دیگر همه یقینمان شک شده است
ای رافع هر ظن و گمان فکری کن
خورشید علی ز دینمان رخ پوشید
این است کسوف شیعیان فکری کن
شعر کسوف از سفرنامه ناصر خسرو
شعری درباره کسوف
روشنتر از خورشید ،
جایی است به من نزدیک.
همین حوالی….
در مدار درخشان نگاهت ،
به خدا سوگند
چشمانت را که می بندی
درون سیاره جانم کسوف خواهد شد.
مرا طاقت این تقارن ها نیست
نزدیک شو…….
شعر در مورد کسوف ماه
فهمیدم آخرش جَرَیانِ کسوف را
شرمنده از جمال تو خورشید ، قایم است
شعری زیبا در مورد کسوف
شبیه خونِ جغد
در کسوفِ دشت
رأس ساعت مهتاب
سه گانه یِ تحریف باغ بود!
بغضِ دشت، گل را شکست
من، اشک ریزِ باغ شدم
پاییز بر من نِشست!
دانلود شعر در مورد کسوف
شعر کسوف از سلمان هراتی
شعر کسوف سجاد شاکری
کسوف چشمانم
مزمن است
شاید زمان من
اینجا
متوقف شده
شعر درباره کسوف از سعدی
رو به رویم نشسته ای؛
سیگارم را روشن میکنم
کام میگیرم
و کسوف می شود!
پشت دود ها پنهان میشوی
غم عالم به دلم می ریزد…
سیگارم را خاموش میکنم
یک لحظه ندیدنت
کار من نیست…؟!
شعر درباره کسوف
شعر درباه کسوف از مثنوی
به نماز ِ وحشت
ایستاده ملکوت
چه کسوف ِ سبزی
سایه ات ریخته روی خورشید .
شعر درباره کسوف از عطار
خورشید
کسوف کرد
قاصدکی
بیخبر
به شانه ام زد
شعر درباره کسوف از بافقی
خورشید کسوف می کند
وقتی می شنود
صدای پایت را
شعر در مورد کسوف از انوری
شعر در مورد کسوف از دهلوی
شعر در مورد کسوف از شمش
راست بگویمت
به شیطنت چشمانت سوگند
نیازمندتر از
پرنده به پرواز
عطشناک تر از
آینه به نور
دوستت می دارم
ونیز
نیک می دانم
تا ابدیت خدا
سایه هیچ ماهی
خورشید ملکت عشقت
بر اقلیم قلبم را
کسوف نخواهد کرد
شعر در مورد کسوف از خاقانی
کسوف بهانه ای ست
برای کرشمه ی
خورشید!
شعر در مورد کسوف از صائب
شعر در موردکسوف از کاشانی
شعر در مورد کسوف و ماه گرفتگی
شعر نو کسوف
شعر نو در وصف کسوف
بعدازقتل
به جای سوگ
آسمان درپرواز
ماه درنور
روبه
خسوف
وبی شک به دنبال آن
کسوف.
شعر نو در مورد کسوف
پرنده پر کشید
آفتاب را در آغوش کشید
فردا تیتر درشت روزنامه ها:
” کسوف غیر منتظره خورشید برای اولین بار”