شعر در مورد اسم نوشین
شعر در مورد اسم نوشین,شعر درباره اسم نوشین,شعر با اسم نوشین,شعر با کلمه نوشین,شعر برای اسم نوشین,شعری با اسم نوشین,شعری با کلمه نوشین,شعر درباره اسم نوشین,شعر در مورد اسم نوشین,شعر با نام نوشین
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم نوشین برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
نوشین لب من
وای از شب من
جان ریزم به پای تو، میمیرم برای تو، دیگر چه خواهی
دل سوی تو بنگرد، با یاد تو بگذرد، روز و شب من، نوشین لب من
شعر در مورد اسم نوشین
بوسه نوشین همی بخش از عقیق
باده نوشین همی نوش ای پسر
شعر درباره اسم نوشین
تو شادی زانکه روی ویس دیدی
ز نوشین لب سخن نوشین شنیدی
شعر با اسم نوشین
چو نوشین باده را در پرده بستی
خمار باده نوشین شکستی
شعر با کلمه نوشین
چو نوشین می اندر دهن ریختند
به خوش خواب نوشین در آویختند
شعر برای اسم نوشین
به خواب خوش نهاده سر به بالین
به خنده لعل نوشین کرد نوشین
شعری با اسم نوشین
دم نوشین عیسوی داری
زهر زراق مفتعل چه خوری
شعری با کلمه نوشین
می نوشین و نوشا نوش مستان
در اردو هایاهوی ترکان
شعر درباره اسم نوشین
مست از شراب نوشین
جانا بیا و بنشین
شعر در مورد اسم نوشین
خواب نوشین بامداد رحیل
باز دارد پیاده را ز سبیل
شعر با نام نوشین
شهنشه اویس، آفتاب سلاطین
سرافسر ملک نوشین روانی
شعر در مورد اسم نوشین
چو با اندیشه لعلش فتادی
لب نوشین ساغر بوسه دادی
شعر درباره اسم نوشین
حقا که خوشست نوش کردن
بر چهره تو شراب نوشین
شعر با اسم نوشین
زان سخنها دیده نوشین روان
کرد در دم اشک چون باران روان
شعر با کلمه نوشین
عقیقین بود سنگ کوهساران
چو نوشین بود آب جویباران
شعر برای اسم نوشین
به پای کوه نوشین رودباری
به گرد رود زرین مرغزاری
شعری با اسم نوشین
ای آنکه به رخساره ارغوانی
نوشین لبی و شیرین زبانی
شعری با کلمه نوشین
مرا از خواب نوشین دوش بجهاند
سحرگاهان یکی زین زنگیانت
شعر درباره اسم نوشین
دگر باره نوشابه هوشمند
ز نوشین لب خویش بگشاد بند
شعر در مورد اسم نوشین
اباهای نوشین عنبر سرشت
خبر داده از خوردهای بهشت
شعر با نام نوشین
چو نوشین می اندر دهن ریختند
به خوش خواب نوشین در آویختند
شعر در مورد اسم نوشین
لب نوشین او مسیحادم
با میانی چو رشته مریم
شعر درباره اسم نوشین
بیار و باده نوشین روان بنوش که هست
به جنب جام می لعل ملکت جم هیچ
شعر با اسم نوشین
همه خون دل خلق است درین ساغر
که دهد ساقی دهرت چو می نوشین
شعر با کلمه نوشین
باشد که بینم از رخ نسرین او نشان
باشد که یابم از لب نوشین او جواب
شعر برای اسم نوشین
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود به امید دوا بازآمد
شعری با اسم نوشین
طبع یار نازنین در خواب نوشین سحر
ناله فریاد خوانان برنتابد بیش ازین
شعری با کلمه نوشین
بحر دیدستی که خیزد گاو عنبر زای او
گاو بین زو بحر نوشین هر زمان انگیخته
شعر درباره اسم نوشین
باده می نوشم و خون از جگرم می جوشد
زانکه بی لعل توام باده نوشین نیشست
شعر در مورد اسم نوشین
جان فشانان که چو شمع از سر سر برخیزند
یکنفس بی می نوشین نتوانند نشست
شعر با نام نوشین
بده آن باده نوشین که ندارم سرخویش
کانکه از خویش کند بیخبرم خویش آنست
شعر در مورد اسم نوشین
بیا و باده نوشین روان بنوش که هست
بجنب جام می لعل ملکت جم هیچ
شعر درباره اسم نوشین
ز بهر دفع خمارم که می تواند رفت
که جرعه ئی می نوشین خوشگوار آرد
شعر با اسم نوشین
مجلسیانرا ز جام باده نوشین
کام دل خسته از شراب برآمد
شعر با کلمه نوشین
خوشا وقتی که مستان جام نوشین
بیاد چشمه نوش تو نوشند
شعر برای اسم نوشین
گر وعده ات بملکت نوشیروان دهند
بگذر ز وعده و می نوشین روان بگیر
شعری با اسم نوشین
چون بنوشیدم از آن باده نوشین قدحی
لعل شکر شکنش بانگ برآورد که نوش
شعری با کلمه نوشین
می نوشین روان در ده که بگرفت
چو خسرو ملکت نوشیروان گل
شعر درباره اسم نوشین
خون دل تا چند نوشم باده نوشین بیار
تا بشویم جامه جانرا بآب چشم جام
شعر در مورد اسم نوشین
یا رب آن باده نوشین ز کجا آوردند
که چنان مست ببردند ز مجلس دوشم
شعر با نام نوشین
از باده نوشین لبت مست و خرابیم
وز نرگس مخمور تو در عین خماریم
شعر در مورد اسم نوشین
یاران ز جام باده نوشین فتاده مست
خواجو از آن دو نرگس مخمور مستشان
شعر درباره اسم نوشین
ز جام لعل سمن عارضان سیمین بر
می مروق نوشین ارغوانی کو
شعر با اسم نوشین
دردا که نیست ز آن بت نوشین لب
ما را نه بوسه ای و نه آغوشی
شعر با کلمه نوشین
مرا ز باده نوشین، نمی گشاید دل
که می بگرمی آغوش یار باید و نیست
شعر برای اسم نوشین
آتش انگیز بود باده نوشین، گوئی
نفس گرم رهی، از دل پیمانه دمید
شعری با اسم نوشین
خواب از خمار باده نوشین بامداد
بر بستر شقایق خودروی خوشترست
شعری با کلمه نوشین
همچو مستسقی بر چشمه نوشین زلال
سیر نتوان شدن از دیدن مهرافزایت
شعر درباره اسم نوشین
چو هر چه می رسد از دست اوست فرقی
نیست میان شربت نوشین و تیغ زهرآلود
شعر در مورد اسم نوشین
بامدادش بین که چشم از خواب نوشین برکند
گر ندیدی سحر بابل در نگارستان چین
شعر با نام نوشین
تن درست چه داند به خواب نوشین در
که شب چگونه به پایان همی برد رنجور؟
شعر در مورد اسم نوشین
نوشین روان و حاتم طایی که بوده اند
هرگز نبوده اند به عدل و سخای تو
شعر درباره اسم نوشین
دمی نرگس از خواب نوشین بشوی
چو گلبن بخند و چو بلبل بگوی
شعر با اسم نوشین
چو بیند کسی زهر در کام خلق
کیش بگذرد آب نوشین به حلق
شعر با کلمه نوشین
سلطان اویس داور دین کز کمال عدل
در سلطنت قواعد نوشین روان نهاد
شعر برای اسم نوشین
سلطان، معز دنیی و دین، کز نسیم عدل
نوشین روان به قالب نوشیروان دهد
شعری با اسم نوشین
به رنگ لعل تو ای گل پیاله های شراب
چو لاله بر لب نوشین جویبارانند
شعری با کلمه نوشین
جهان ز تیرگی شب بشوی چون خورشید
اگر به چشمه نوشین بامداد رسی
شعر درباره اسم نوشین
لعل نوشین خنده ات کار مسیحا می کند
یعنی از عیسی بمیرد باز احیا می کند
شعر در مورد اسم نوشین
گفتم رهی را، که امشب چه خواهی؟
گفت آنچه خواهد نوشین لب من
شعر با نام نوشین
ای باده نوشین، نگشائی دل ما را
مشکل، که کسی چاره کند مشکل ما را
شعر در مورد اسم نوشین
به لبت، کز می نوشین هوس انگیزترست
کز غمت، باده ز خوناب جگر مینوشم
شعر درباره اسم نوشین
چون به ما نگری، غم دل ببری
کز باده نوشین تری
شعر با اسم نوشین
در کمال خرسند، نیش غم توان خوردن
گر به خنده بگشایی آن دو لعل نوشین را
شعر با کلمه نوشین
بوسه آخر نزدم آن دهن نوشین را
لب فرهاد نبوسید لب شیرین را
شعر برای اسم نوشین
تو و آن خنده ای که نوشین است
من و این گریه ای که قانون است
شعری با اسم نوشین
دل ز نوشین دهنت کامروا خواهد شد
تشنه کامی به لب آب بقا خواهد رفت
شعری با کلمه نوشین
صحبت نوشین لبان دل مردگان را زنده کرد
کز دم جان بخش اعجاز مسیحا کرده اند
شعر درباره اسم نوشین
چو شاهدان شکرخنده در حدیث آیند
تو در مشاهده آن دهان نوشین باش
شعر در مورد اسم نوشین
فروغی از لب نوشین او مگر دم زد که شهره
در همه شهر است شعر شیرینش
شعر با نام نوشین
دیشب به خواب شیرین نوشین لبش مکیدم
در عمر خود همین بود خواب خوشی که دیدم
شعر در مورد اسم نوشین
بیا، که بزم طرب ساخت، خوان عشق نهاد
برای ما لب نوشین شکر افشانش
شعر با نام نوشین
خیز، کز لعل یار نوشین لب
به کف آریم جام نوش گوار